احسان محمدی فاضل : حافظه آدمی چقدر کوتاه است. شب که سر بر بالین می گذارد یادش میرود که روز چه کرده است.
اخلاق عجیبی دارم که خودم را جای دیگران بگذارم گاهی تصورم به آن داعشی که سر میبرد و مبارزی که سرش بریده می شود فکر می کنم که هر دو در آن لحظه میدانند که چه اتفاقی خواهد افتاد چه حسی دارند. تصویر قصاب #میانمار ی که در حال کندن پوست #کودک زنده و نیمه سوخته است یا کودک چوپان که میگوید صاحب‌کارم روزی ٣بار به همه چوپان‌ها شیشه می‌داد تا موقع گوسفندچرانی خوابمان نبرد و مراقب گله باشیم!
فاعل و مفعول به چه می اندیشد؟! افرادی که دستور های این قصاوت ها می دهند چه حسی دارند و با چه آرامبخشی شب را صبح میکنند؟
به قول احسان محمدی روزنامه‌نگار، خدایا! قربونت برم فکر نمی کنی این اتفاقات کمی زیادی هیجان انگیزه! هرکدام از این اتفاقات اگر در نروژ، سوئد، دانمارک و ... رخ بدهد قشنگ خوراک یک سال رسانه هایشان است! چارُقت دوزم کنم شانه سرت! فدات بشم! اجازه بده کمی نفس بگیریم بعد...
جواب آسان برخی این است که آنها شیاطین در قالب انسان هستند ؟ خب! شیاطین را که خود به خود آفریده نشده اند!
#دین قراردادی است برای خوب بودن ، آرامش، محبت، هیچ شریعت متصل به ایزد را پیدا نمیکنید که بوی خون دهد مگر با منفعت طلبی همراه گردد.
طی بیست سال زندگی در شرق #آسیا با #مسلمان ، #مسیحی، #هندو ، #بودایی،... از فرقه های مختلف زندگی کردم هم محبت دیدم و هم نامهربانی اما هرجا خشونت دیدم از فقر و تنگدستی و بیکاری بود .
تاریخ درگیری های فرقه ای مذاهب و #خرید و #فروش نقدی بهشت و دوزخ را کم ندیده. ترکیب جوانان هیجانی و سرمایه گذاران و تجار کهنه کار که دین را وسیله کسب و کار کرند نتیجه اش سوءاستفاده و تحریف ادیان شد.
روایتی که نقل میشود که شخصی را گفتند : فلان کس فتوای جهاد داده نمی‌آیی؟ وی پاسخ داد: اگر خودش جهاد کرد، من هم می‌آیم! او میخواهد من بمیرم، تا زمینم را صاحب شود.
این حقیقت را عارف واقعی که فرق جهاد نفس، دفاع از حق را از تجار به ظاهر زاهد که نانشان در خون مردم بی گناه است به خوبی تمیز میدهد.
هیجان زده نشویم اگر خبرها و خشنونت هایی شیطان صفتانه دیدیم. این #قهوه تلخ و قصه پر غصه نیست تَکرار فقر فرهنگی مردمیست که از #تاریخ پیشینیان زاهد بیخبرند.
عکس : مراسم ازدواج بوایی در معبد تیرتا اِمپول بالی کشور اندونزی