احسان محمدی فاضل:  مدتی است رسانه ها با انتشار اطلاعیه های وزارت امور خارجه ایران کشورمان مبنی بر خودداری از سفرهای غیر ضروری شهروندان ایرانی به کشور ترکیه، هشدارهایی را مطرح می کنند.  اخیرا" نیز متاسفانه شاهد کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنانمان در حمله تروریستی به فرودگاه آتاتورک بودیم.


مدتی است رسانه ها با انتشار اطلاعیه های وزارت امور خارجه ایران کشورمان مبنی بر خودداری از سفرهای غیر ضروری شهروندان ایرانی به کشور ترکیه، هشدارهایی را مطرح می کنند.  اخیرا" نیز متاسفانه شاهد کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنانمان در حمله تروریستی به فرودگاه آتاتورک بودیم.


البته در انعکاس به این وقایع  مطالب  مختلفی منتشر شده و کارشناسان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و گردشگری نظرات خود را به قلم خبرنگاران و تحریریه رسانه ها سپرده اند که وجه مشترک آنها  گلایه از عدم اطلاع رسانی دقیق و شفاف توسط وزارت خارجه ایران، نگرانی از خارج شدن ارز از کشور، تشابه مذهبی و زبانی و فرهنگی ترک‌ها با ایرانی‌ها، جاذبه‌های تاریخی منحصر بفرد، و جذابیت بازار قاچاق چمدانی است.

همه ایرانیان می دانند که  ترکیه حامی داعش و متحد رژیم صهیونیستی است و چون "دوست دشمن" ماست باید در مراودات و ارتباطاتمان رعایت احتیاط را داشته باشیم.  از طرفی در سال های اخیر در ترکیه شاهد اعتراضات داخلی، بمب گذاری های انتحاری، تیراندازی های تروریستی، حمله به قطار و اتوبوس ایرانی ها و ناآرامی هایی از این دست بوده ایم. اما یک سوال جدی وجود دارد. چگونه ایرانی ها همچنان تشنه سفر به چنین کشور ناآرامی هستند؟ این نوشتار تلاش میکند از منظر کارشناسی گردشگری به این سوال پاسخ دهد:

 
1- القای حس اطمینان با تبلیغات: از چهار هزار سال قبل از میلاد بر روی صخره ها پیام های تبلیغاتی برای جذب مردم نوشته می شده. حدود هزار سال قبل در چین نمونه هایی از لوگوهای تجاری بر روی مغازها نقش بسته است. حالا تبلیغی  را تصور کنید  که تلفیق خلاقیت و عشق و آرامش را برای مشتری به همراه داشته باشد. اگر به تبلیغات گردشگری ترکیه نگاهی بیندازیم، انتخاب رنگ،  نشان دادن پایداری و احترام به سنت های پیشنیان، عشق و آرامش های مورد علاقه جامعه امروزی و آزادی های نامحدود فردی، تلفیقی از یک اثر هنری را به نمایش در می آورد که حتی یک خانواده متوسط ایرانی هم می تواند  با آن ارتباط بگیرد و جرقه یک سفر رویایی را در ذهنش بزند.

2- ارائه خدمات بیشتر،دریافت پول کمتر:
شما در ترکیه خدمات بیشتری را در مقابل پولی که می دهید دریافت می کنید. برای مثال شما تصمیم می گیرید به استانبول سفر کنید و به هتلی بروید که حدود 50 یورو هزینه یک شب اقامت به همراه صبحانه است. صبحانه ای که برای شما سرو می شود را اگر بخواهید بیرون میل کنید بین 20 تا 30 یورو می بایست پرداخت کنید. حال اگر با تور قصد سفر دارید با یک حساب سر انگشتی هزینه  رفت و برگشت (پرواز بین المللی بیش از سه ساعته)، اقامت در هتل 4-5 ستاره، حمل و نقل فرودگاهی که خودش 20 تا 60 یورو ارزش دارد، راهنمای فارسی زبان، گشت های شهری ارزان و گاهاً با ناهار را حساب کنید. با همه این خدمات هزینه ای که به یک شرکت تورگردان پرداخت میکنید در حدود قیمت یک بلیط رفت و برگشت به استانبول است و شوربختانه گاهی با هزینه تورهای کیش هم رقابت میکند.  به عبارت دیگر ارزش خدمات بیش از مبلغ دریافتی است و هر عقل سلیمی تشویق به انجام این معامله می شود.

3- تسهیل خدمات حمل و نقل:  درگذشته بیشتر کشورهای دنیا  نظام حمل نقل را به شکلی طراحی می کردند که  گردشگر خارجی با خودروی توریستی خود امکان دسترسی به جاذبه های گردشگری را داشته باشد. اما امروزه این تفکر کاملا تغییر کرده است.  بطور مثال نگاهی به زیر ساخت کم نظیر فرودگاه آتاتورک استانبول بیندازید که البته یکی از دو فرودگاه بین المللی این شهر است. شما را شگفت زده می کند. زمانی که پروازتان در فرودگاه آتاتورک به زمین می نشیند و وارد سالن ترانزیت می شوید ابتدا نگاهی به تابلو پروازها نگاه کنید و تعداد آنان را ببینید، سپس به راه خود ادامه دهید، به عنوان یک گردشگر به راحتی به بیرون هدایت خواهید شد و امکان رسیدن به مرکز شهر را با قطار، اتوبوس و تاکسی خواهید داشت. سیستم حمل و نقل در شهر هم همین آمادگی را برای هدایت شما دارد. فراوانی نقشه،  تنوع در سیستم حمل و نقل شهری با زبان های مختلف و راهنمای محلی،  با کمترین دردسر در تمام ساعات شبانه روز شما را به مقصد خواهند رساند.

4-گردشگر پذیری جامعه: خیلی رک بگویم،  مردم ترکیه که خیلی هم به میهمان نوازی مشهور نیستند، پذیرفته اند که معاش، حیات اقتصاد ملی و بقای اجتماعی آنها در گروی میزبانی از گردشگر خارجی می باشد.  حال اینکه این موضوع توافق یا تبانی ملی است یا آموزش مستمر و یا شاید هر دو تفاوتی نمیکند، نتیجه این شده که به هر ترتیب چرخ دندهای  صنعت گردشگری با نظم خاصی کار می کند.

5- آموزش و کارآفرینی: ترکیه جزو کشورهای پیشرو در آموزش کارآفرینی در حوزه گردشگری، هتلداری، آشپزی و رشته های مرتبط با آن است. دولت های قبلی و فعلی فارق از تفاوت های چشمگیر سیاسی، به شکل هماهنگی به این  توافق  فرهنگی رسیده اند که سیاست "آموزش، آموزش، آموزش و کار عملی"  را اجرا کنند. این آموزش ها در همه سطوح   انجام می گیرد. آنها که با پروازهای ترک سفر کرده اند مشاهده یکی از میهمانداران با لباس آشپزی را تجربه کرده اند. امروزه دیگر یک  کارمند یا کارگر ترک در یک هتل یا رستوران از اینکه لباس محلی یا تاریخی غیرمرسوم به تن کند و پذیرای توریست خارجی باشد شرمش نمی شود، بلکه به شکلی آموزش دیده که   به شکل غیر مستقیم توریست را ترغیب به تقلید از وی در پوشش و تشویق به  سفر مجدد وی کند.

6-خرید،جذابترین قسمت سفر ایرانی ها:  خانواده هایی را می شناسم که  سالیانه یک یا دو نوبت به ترکیه می روند که برای تمام سال خود لباس بخرند. هر چند به اثبات نیازی ندارد، اما با حساب و کتاب توجیه می کنند که اگر از داخل می خریدیم گرانتر می شد، و اگر هم برابر شده در کنارش یک سفر خارجی هم رفته ایم! گذشته از آن، جنس "ترکیه ای" را بجای خرید در تهران و مزون های خانگی و گعده بازارچه های تحمیلی فامیلی، از تولیدکننده اصلی، بدون نگرانی از تقلبی بودن، با حق انتخاب بیشتر و با تخفیف می خریم. همین منطق در مورد اروپایی ها هم هست، با فرق اینکه آنها به دلیل قوانین سختگیرانه مالیاتی و گمرکی، با لباس کهنه و با کوله به استانبول می آیند و نونوار با چمدان به خانه  برمی گردند. انگار نه انگار که پاکستان  رتبه دار اول نساجی دنیاست و چینی ها هم که امان همه را بریده اند! ترکیه این را  به عنوان فرصت کارآفرینی شناخته و با مدیریت، کنترل و تنظیم بازار، بخشی از توریست خود را با  این هدف جذب می کند.

7-تحریم های ایران، بازار 80 میلیون نفری برای ترکیه:  بدون بزرگنمایی، همه می دانیم که  تحریم های ناجوانمردانه غرب چه بلایی به سر تولید کننده ایرانی آورده و چه فرصتی برای چپاول به سبک مدرن به دیگران و بخصوص همسایگان داد. تحریم های بانکی، پزشکی، تحصیلی، تجاری و تعطیل بودن بخش کنسولی برخی از کشورهای خارجی در ایران، فرصتی بی نظیر را برای دیگر کشورهای همسایه  به خصوص ترکیه فراهم کرد که مرزهای خود را به روی یک بازار بکر و تشنه 80 میلیون نفری باز کند و در  پوسته گردشگر پذیری و بدون ترس از اقدامات تنبیهی امریکا و اتحادیه اروپا، این نیاز ها را برای ایرانیان مرتفع کنند. همه ما افرادی را می شناسیم که برای انجام کارهای بانکی بسیار ساده، شرکت در یک جلسه کاری با یک فرد یا هیات خارجی که فرآیند دریافت روادید برای هر دو طرف طولانی و شاید غیرممکن است، یک چکآپ ساده پزشکی، و حتی برای امتحان زبان یا آزمون ورودی دانشگاه های معتبر جهان، خطر سفر به شهر انفجارهای انتحاری را به جان می خرند.

8- فرهنگ سفر: به دلیل اینکه سال ها در خط مقدم حوزه گردشگری (و نه پشت کانتر) کار کرده ام،   با پدیده هایی رو برو شده ام که باورش سخت است، از توریستی که با قابلمه و کیسه برنج آمده تا گردشگری که بعد از ورود به کشور مقصد تحمل ناهنجاری های اجتماعی  و فرهنگی را نداشته و با اولین پرواز به وطن برگشته!.  پای گردشگری که به میان می آید اکثر ما ایرانی ها بر این باوریم که با فرهنگ ترین مردم دنیا هستیم. اما در هنگام ارائه خدمات نمی خواهیم قبول کنیم که فرهنگ و سنت ها  را کارشناسی و مهندسی نکرده ایم و در مواجهه با گردشگر خارجی یا از شدت میهمان نوازی طرف را مشکوک و نگران میکنیم و یا با ترفندهای متعدد  به دنبال جبران همه کمبودهای مالی خود هستیم.  حالت دوم که با سرکیسه کردن گردشگر شروع میشود در ترکیه هم خیلی رایج بود و هنوز در بعضی اصناف به خصوص راننده های تاکسی استانبول دیده می شود. ولی اگر با کمی انصاف و تامل و تفکر دقت کنیم، مسافرینی که طی یک دهه گذشته چندبار به ترکیه رفته اند می توانند تاثیر آموزش را در خدمات رسانی و نحوه برخورد کارمندان در یک هتل، رستوران، فروشگاه و محل های گردشگری مشاهده کنند  و با ایران مقایسه کنند.

9-حقوق و شعور مسافر: ما ایرانی ها قصد سفر می کنیم و موضوع در همین نقطه تمام می شود! کمتر درباره مسیر، فرهنگ، غذا، محل اقامت، حقوق خود در یک کشور بیگانه و غیره... مطالعه می کنیم. به یک دفتر خدمات مسافرتی میرویم، از روی کاغذ بسته سفر را برایمان می خوانند و یک تور با هتل چهار یا پنج ستاره می گیریم و محو در لبخند کارمند آژانس، بدون خواندن قرارداد آن را امضا می کنیم و میرویم... همین!... خیلی بخواهیم تحقیق کنیم به دوستی که قبلا خارج رفته زنگ بزنیم چند سوالی بپرسم دریغ از اینکه آن دوست هم همینطور رفته... این واقعیت است... خوب است از گفتنش خجالت نکشیم.  جالب اینکه فکر میکنیم گردشگران همه دنیا همینطوری وارد ایران شده اند و به همین دلیل صرفنظر از اینکه راننده تاکسی و دربان هتل و فروشنده مغازه  هستیم و همان کار را هم درست انجام نمیدهیم، با اعتماد به نفس کامل در مورد سیاست و اقتصاد و محیط زیست ایران و جهان سخنرانی میکنیم. جالب اینکه ترک ها هم دقیقا مثل ما بودند و شاید هنوز هم هستند، ولی شاغلین حوزه گردشگری آموزش دیده اند که اطلاعات و شعور گردشگر خارجی را دستکم نگیرند و با "یس، یس" گفتن های بیجا وارد حوزه فلسفه و کوانتم و پزشکی هسته ای نشوند!   

10-  محدودیت های ناگزیر فرهنگی: ایران کشوری است که در آن تنوع ادیان نسبت به کشورهای همجوار بیشتر است. اما وجود محدویت های ناگزیر فرهنگی و دینی باعث می شود که تعدادی از گردشگران ایرانی  به مقصدهایی  که فاقد قیود مذکور است سفر کنند. ما نباید با این بخش بازار ترکیه وارد رقابت شویم و از هرگونه آدرس دهی و گمانه زنی برای کیش و قشم و شاندیز خودداری کنیم. هر کشور و ملتی برای خودش چارچوب ها و خط قرمزهایی دارد که باید محترم شمرده شود. این بخش بازار تقدیم به کشورهای توریستی مسلمان که این امکان برای گردشگران خارجی فارق از ملیت و مذهب فراهم  کرده اند که بدون محدودیت های فرهنگی اقامت و تفریح داشته باشند.

نه گردشگری ترکیه بی عیب است و نه گردشگری ایران سراسر اشکال! کارشناسان بارها این موضوع را تکرار کرده اند که رقابت در صنعت گردشگری موجب بالا رفتن خواسته‌ها مشتریان می شود. بدین معنی که خدمات رسان ها باید خدمات به مشتری را آسان و کیفیت آن را افزایش دهند. بالابردن کیفیت خدمات تنها در گروی تعداد نیروی انسانی یا تجهیزات مدرن نیست. حلقه هایی همچون آموزش، ظرفیت سازی و مدیریت کیفی  باید زنجیروار به هم متصل شوند تا این مهم تحقق یابد.  ده بخش مذکور تنها برخی از مواردی است که ایرانی ها را مجاب می کند بدون جلیقه ضد گلوله به ترکیه سفر کنند. تعجب نمیکنم اگر شاید شما دلایل دیگری برای این از جان گذشتگی داشته باشید.

فایل تصویر هفته نامه

احسان محمدی فاضل / کارشناس گردشگری
منبع: هفته نامه امید جوان / 19 تیر 1395 / سال 21 / شماره 975 / صفحه 14