احسان محمدی فاضل : 27 سپتامبر 1970 میلادی اساسنامه سازمان جهانی گردشگری به تصویب رسید و ده سال بعد، این روز به عنوان "روز جهانی گردشگری نامگذاری شد تا تاثیرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گردشگری به جامعه جهانی یادآوری شود. ایران نیز هر ساله این روز را با برگزاری مراسمی گرامی می دارد و مطابق روال هر سال دستگاه های متولی گردشگری کشور گزارشی از عملکرد سازمان یا وزارتخانه مذکور ارائه می دهند و روند رو به رشد آن را با استناد به گزارش های سازمان های بین المللی که ایران را جزو 8 کشور اول دنیا از نظر آثار فرهنگی و تاریخی می باشد تمجید می کنند و از چند بخش دولتی و خصوصی نیز قدردانی می شود. صد البته منتقدان نیز این فرصت را از دست نخواهند داد.
خبر های خوشی مانند دوبرابر شدن گردشگر توسط رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یا آمار 16 میلیون گردشگر خارجی و 3.5 میلیارد سفر داخلی، کارنامه موفق سه سال و نیمه دولت یازدهم در گردشگری توسط معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و حتی دیدیم که بعد از سی سال، مجله معتبر «تراولر» یکی از شهرهای ایران را به عنوان یکی از 50 مقصد زیبای گردشگری جهان معرفی می کند....
کلیات سخن متولیان این حوزه این است که، ایران جواهری در حوزه گردشگری است! اما این سخنان و تعریف و تمجید ها جای تامل هم دارد. رتبه جهانی ما در گردشگری دو پله با سه رقمی شدن فاصله دارد. این را به راحتی از تبلیغ های تورهای مسافرتی در نشریات و فضای مجازی می توان درک کرد. بالا رفتن قیمت ارز هم نتوانست علاقمندی و ترجیح خدمات رسان های گردشگری را از فروش تورهای خارجی که در بیشتر موارد پایین تر از قیمت سفر های داخلی است بکاهد. سوال اینجاست که چرا مردم همچنان سفر با جلیقه ضد گلوله را به سفرهای داخلی که از مزایای بیشتری برخوردار است ترجیح می دهند؟ چرا تورگردانان بجای تبلیغ و سرمایه گذاری بر روی تورهای داخلی قطب نمای سفر مردم را چند درجه به سمت کشوری دیگر با امکانات مشابه چرخاندند؟ چرا کشورهای همسایه قدر گردشگرهای ما را بیش از خودمان می دانند؟....جواب این سوال ها کم و بیش همه می دانیم! ولی روز جهانی گردشگری بهانه ای شد تا برخی مشکلات مدیران خصوصی این حوزه را بازگو کنیم.
بازار انحصاری در گردشگری داخلی یکی از دلایل عمده این حوزه است. برای مثال، حمل و نقل (هوایی،زمینی، ریلی) مراکز اقامتی در اختیار بنگاه های گردشگری وابسته با منابع مالی و انسانی متصل به صندوق هایی خاص به آنها امکان دریافت تخفیف های گاها 70 درصدی را می دهند که مراکز خصوصی را فلج می کنند. این خدمات رسان ها با استفاده از روابط درون سازمانی امکان دریافت روادید را برای گردشگر ورودی تسهیل می کنند اما بخش خصوصی می بایست از روال قانونی مسیر را طی کند.
زیرساخت های فرهنگی کشور پذیرای خدمات رسانی به گردشگر داخلی را ندارند. یکی از معضلات تورگردانان داخلی این است که نه میهمان نه میزبان رسم سفر و پذیرش را به خوبی نمی دانند. هنوز مردم یک منطقه گردشگر پذیر احساس نیاز به گردشگر را در خود نمی بینند همچنین مسافر نیز درباره سفری قرار است بروند نه مطالعه می کند نه روش سفر به آن منطقه را می داند. اکثرا سفر را در خرید، ناهار و رفت و برگشت در ذهن می آورند.
ارائه خدمات استاندارد که گویی در کشور تعریف نشده. مرحوم اینانلو، در روز جهانی گردشگری دوسال قبل در میزگرد رادیویی گفت در مناظره ای با مدیران دولتی گفت: خدمات رسان های اقامتی ما هنوز فرق ستاره های هتل را نمی دانند. هتل سه یا چهار ستاره تعریف دارد. خدمات در هتل های دو، سه و چهار ستاره در ایران یکی است. هر کسی یک ماشین خریده و مسافر را به یک منطقه می برد و نشان می دهد و هیچ چیز از پیشینه آن نمی داند.
تاخیر و کنسلی در سیستم حمل و نقل هوایی و عدم پاسخگویی مدیران مربوطه که آه از نهاد خدمات رسان ها در آورده البته خبرهای خوشی درباره نوسازی ناوگان هوایی و بازگشت پرواز های می شنویم که امید است این مهم دلیلی بر خدمات بهتری در این حوزه باشد.
بارها این این موضوع تکرار شده ولی تکرار آن حس امید به مدیران خصوصی این حوزه می دهد که خدمات رسان ها باید بیشتر به کیفیت و کمیت خدمات رسانی توجه کنند. بالابردن کیفیت خدمات به معنی تعداد نیروی انسانی یا تجهیزات پیشرفته روز نیست بلکه مقوله هایی همچون آموزش، ظرفیت سازی و مدیریت کیفی باید به هم متصل شوند تا این امر محقق شود.
احسان محمدی فاضل
خبر های خوشی مانند دوبرابر شدن گردشگر توسط رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یا آمار 16 میلیون گردشگر خارجی و 3.5 میلیارد سفر داخلی، کارنامه موفق سه سال و نیمه دولت یازدهم در گردشگری توسط معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و حتی دیدیم که بعد از سی سال، مجله معتبر «تراولر» یکی از شهرهای ایران را به عنوان یکی از 50 مقصد زیبای گردشگری جهان معرفی می کند....
کلیات سخن متولیان این حوزه این است که، ایران جواهری در حوزه گردشگری است! اما این سخنان و تعریف و تمجید ها جای تامل هم دارد. رتبه جهانی ما در گردشگری دو پله با سه رقمی شدن فاصله دارد. این را به راحتی از تبلیغ های تورهای مسافرتی در نشریات و فضای مجازی می توان درک کرد. بالا رفتن قیمت ارز هم نتوانست علاقمندی و ترجیح خدمات رسان های گردشگری را از فروش تورهای خارجی که در بیشتر موارد پایین تر از قیمت سفر های داخلی است بکاهد. سوال اینجاست که چرا مردم همچنان سفر با جلیقه ضد گلوله را به سفرهای داخلی که از مزایای بیشتری برخوردار است ترجیح می دهند؟ چرا تورگردانان بجای تبلیغ و سرمایه گذاری بر روی تورهای داخلی قطب نمای سفر مردم را چند درجه به سمت کشوری دیگر با امکانات مشابه چرخاندند؟ چرا کشورهای همسایه قدر گردشگرهای ما را بیش از خودمان می دانند؟....جواب این سوال ها کم و بیش همه می دانیم! ولی روز جهانی گردشگری بهانه ای شد تا برخی مشکلات مدیران خصوصی این حوزه را بازگو کنیم.
بازار انحصاری در گردشگری داخلی یکی از دلایل عمده این حوزه است. برای مثال، حمل و نقل (هوایی،زمینی، ریلی) مراکز اقامتی در اختیار بنگاه های گردشگری وابسته با منابع مالی و انسانی متصل به صندوق هایی خاص به آنها امکان دریافت تخفیف های گاها 70 درصدی را می دهند که مراکز خصوصی را فلج می کنند. این خدمات رسان ها با استفاده از روابط درون سازمانی امکان دریافت روادید را برای گردشگر ورودی تسهیل می کنند اما بخش خصوصی می بایست از روال قانونی مسیر را طی کند.
زیرساخت های فرهنگی کشور پذیرای خدمات رسانی به گردشگر داخلی را ندارند. یکی از معضلات تورگردانان داخلی این است که نه میهمان نه میزبان رسم سفر و پذیرش را به خوبی نمی دانند. هنوز مردم یک منطقه گردشگر پذیر احساس نیاز به گردشگر را در خود نمی بینند همچنین مسافر نیز درباره سفری قرار است بروند نه مطالعه می کند نه روش سفر به آن منطقه را می داند. اکثرا سفر را در خرید، ناهار و رفت و برگشت در ذهن می آورند.
ارائه خدمات استاندارد که گویی در کشور تعریف نشده. مرحوم اینانلو، در روز جهانی گردشگری دوسال قبل در میزگرد رادیویی گفت در مناظره ای با مدیران دولتی گفت: خدمات رسان های اقامتی ما هنوز فرق ستاره های هتل را نمی دانند. هتل سه یا چهار ستاره تعریف دارد. خدمات در هتل های دو، سه و چهار ستاره در ایران یکی است. هر کسی یک ماشین خریده و مسافر را به یک منطقه می برد و نشان می دهد و هیچ چیز از پیشینه آن نمی داند.
تاخیر و کنسلی در سیستم حمل و نقل هوایی و عدم پاسخگویی مدیران مربوطه که آه از نهاد خدمات رسان ها در آورده البته خبرهای خوشی درباره نوسازی ناوگان هوایی و بازگشت پرواز های می شنویم که امید است این مهم دلیلی بر خدمات بهتری در این حوزه باشد.
بارها این این موضوع تکرار شده ولی تکرار آن حس امید به مدیران خصوصی این حوزه می دهد که خدمات رسان ها باید بیشتر به کیفیت و کمیت خدمات رسانی توجه کنند. بالابردن کیفیت خدمات به معنی تعداد نیروی انسانی یا تجهیزات پیشرفته روز نیست بلکه مقوله هایی همچون آموزش، ظرفیت سازی و مدیریت کیفی باید به هم متصل شوند تا این امر محقق شود.
احسان محمدی فاضل