نکات خوب نمایشگاه اطلاع رسانی و پاسخگویی بود. نکته جالب در غرفه ای هم دیدم فروشنده کتابی را به دو قیمت می فروخت چاپ روی کاغذ ایرانی و خارجی.
احسان محمدی فاضل: اگرچه مسائل مالی نباید اولین اولویت زندگی ما باشند، من معتقدم پول نقش بزرگی دارد و ما باید آن را به این صورت در نظر بگیریم. به این چند مثل دقت کنید: پول همه چیز نیست اما با اکسیژن در یک جا قرار دارد(زیگ زگلر)، پول چرک کف دست است(ضرب المثل ایرانی)، پول در جیب تو هستش، احترامت برای دیگران است(ضرب المثل ملل).
پول ابزاری است که با توجه نحوه استفاده، می تواند برای ما شادی و یا نابودی به ارمغان بیاورد. پول بود که و امکان سرمایهگذاری به وجود آمد، کسب وکارهای خطرپذیر ایجاد شده، کارآفرینی هایی شکل گرفته. در عین حال، دوستی هایی که تمام شده و زندگیهایی نیز خراب شدهاند. بنابراین باید بر قوانینی درباره مسائل مالی تمرکز کنیم. به این صورت پول به عنوان ابزاری برای بهبود زندگی ما و دیگران به نظر میآید.
احسان محمدی فاضل : امروز قبرهایی رو دیدم که روز و ماه و سال تولدم به تاریخ 2500 ساله روی آنها حک شده بود. برق از مردمک چشمم پرید، روزی که مادرم از درد انتظار آمد من به خود خنج میزد و پدرم نگران از حال هردومان لرزش پا گرفته بود، عده ای در چند فرسخی مویه کنان بر شانه های او تلقین می خواندند. آن روز برای من و او شروع یک راه بود...چه زود دیر می شود، کاش اولش بود...نمیدانم برای من یا برای او...اما اول او از آنچه که در آینه می بینم بر من نزدیکتر است. حال و هویم ماه و پلنگ است. قهوه تلخ طلب دارد و بوی جنگل و چوب
احسان محمدی فاضل : تو سرمای هوا همیشه قهوه خوب تلخ از مبدا تا مقصد آدمو جلا میده اما گاهی این حس مدت زمان کوتاهی دوام میاره و به طعم بد تلخ مبدل میشه وقتی با کوله بران شهری که سنشون به سختی به دو رقم میرسه رو به رو میشی که تا کمر در سطل زباله خم شده و نمی دونم دنبال کدوم بخش از طلای کثیف میگرده که من با لباس مرتب و تمیز اونو انداختم داخل سطل. نمی تونم تشخیص بدم که دست و صورتش از سرما سیاه شده یا از کثیفی. سرش رو از سطل میاره بیرون و به گونی که چند برابر وزنشه نگاه میکنه که #سگ ولگردی داره بهش ور میره ... تیر خلاص وقتی تو چشم و ذهنم خورد که خندید و نمیدونم از سطل چی درآود و براندازش کرد و یه گاز زد و بقیشو آورد جلوی دهن سگ ولگرد... #پایتخت حکومت #اسلامی ام آرزوست😢رفیق کاش فوت و فن نگاه را بهم یاد نمیدادی. کاش مرا در انزوای مجازی ام با نگاه به قهوه ها رها میکردی ...خودت چه میکشی
احسان محمدی فاضل : پنجشبه صبح هوا ناجوانمردانه سرد بود، دستام هنوز به سرما عادت نکرده بود و داشت از سردی قانقاریا میگرفت و در هفت تیر منتظر تاکسی بودم که یه تاکسی زرد قناری اومد با هیجان گفتم بلوار کشاورز؟ چش و چاری اومد که انگار گفتم سانفرانسیسکو😐
چند قدم جلوتر یه خانوم ایستاده بود که معلوم بود بعد از مستحبات شب عملیات زیرسازیه میک آپ شروع کرده بود با لحن دوبلورهای حرفه ای صدا و سیمای ج اا گفت بلوار کشاورز؟
راننده چنان زد رو ترمز نگران شدم کمربند ایمنی نبسته باشه و از شیشه اتومبیل پرت شه کف میدون ولی با صدای رسایی گفت بفر مااااا آبجیییی.... چند روزه دارم فکر میکنم چه خوبه آدم آبجیشو یهو ببینه و از سرما خوردگی نجاتش بده و دوم اینکه مگه از میدون هفت تیر تا بلوار کشاورز چندتا بلوار کشاورز داریم؟ #نه_به_خشونت_علیه_مردان
احسان محمدی فاضل: واژه ها میتواند# خطرناکتر از هر سلاح جنگی باشد. گلنگدن آن مغز به اصطلاح خلاق، فشنگش آوا و ماشه آن زبان است. هدف دیگر سیبلِ مقابل نیست، ذهن های مقابل است.
واژه ها صدای چکاچک ندارند بلکه بی صدا رها میشوند و هیچگاه خطا نمیرود . هدف را از پای در نمیآوردند بلکه هوشیار و آماده عکس العمل ش میکند.
فاجعه زمانی پدیدار میشود که این گلوله ها به فرهنگ، دین، اعتقادات و باورهای جامعه برخود کند و حاج قاسم هایی از جنس خود واژه ها برای مهار آن نیاز دارد.
داعشی ها می آیند و میروند قصه های واقعی چه بیرحمانه و بی وفا یادمان میرود.
یادمان میرود، سربریدن کودکان یا پوست کندن زنده زنده مردان در مقابل خانواده های خود، به اسارت گرفتن دختران و زن های بی گناه و تجاوز به آنان، سوزاندن زنده زنده افراد و ذبح دسته جمعی صدها جوان. شاید فقط در میان واژه ها دوباره جستجوی شوند.
خش خش قلم های واژه نگار سر به دارانی را به زیر لحد کشانیده که از خاک روی آن هیچ گندمی نخواهد رویید.
بفهمیم و بفهمانیم که امنیت اتفاقی نیست حتی اگر آن قلم ظریفی باشد که واژه های فرجام ما را بر برجام ما می نویسد.